yastibolagh آشنایی با روستای یاستی بلاغ درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
نويسندگان چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:, :: 10:37 :: نويسنده : mansouri
مقدمه: روستای یاستی بلاغ همانطور که در پست های پیشین اشاره شد در ناحیه خرقان قرار دارد. ناحیه خرقان، ناحیه ای است که از نظر جغرافیایی در استانهای قزوین، مرکزی، همدان و زنجان قرار گرفته است. ساکنین این ناحیه از نظر فرهنگی و اجتماعی دارای اشتراکات زیادی هستند. بر اساس مطالعات مختلفی که توسط محققین مختلف صورت گرفته این ناحیه در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجار به عنوان استقرار گاه ترکهای "شاهسون بغدادی" مورد استفاده قرار گرفته و رشته کوه خرقان به عنوان یورت آنها تعیین می گردد. روستای یاستی بلاغ نیز که بعنوان یکی از روستاهایی که در ناحیه خرقان استقرار یافته از این قاعده مستثنی نبوده و به مانند روستاهای دیگر این ناحیه تاثیرات فرهنگی- اجتماعی گوناگونی از این پدیده داشته است. به گونه ای که با جستجوی اندک در فولکلور این روستا می توان ساکنین کنونی روستا را از نظر تبارشناسی به ترکهای شاهسون بغدادی منتسب دانست. جهت آشنایی بیشتر با ترکهای شاهسون بغدادی مطالعات و نوشته های زیر از طریق سایت ویکیپدیا در خصوص ترکهای شاهسون و ترکهای شاهسون بغدادی ارائه گردیده است.
شاهسون ها یا شسون ها: شاهسَوَن (به لهجه ترکی اِلسَوَنی: شَسَوَن یا شَهسَوَن) نام تعدادی گروه ایلی از ترکهای آذربایجانی است که در بخشهایی از شمال غرب ایران بویژه دشت مغان و اردبیل و نواحی خرقان و خمسه، واقع در میان زنجان و تهران به سر میبرند. شواهد موجود بیانگر آن است که اگر نه همه، دست کم تعدادی از این گروهها از دشت مغان به خرقان و خمسه کوچیدهاند.(که البته نباید این گروه را با اتحادیه ایل خمسه فارس اشتباه گرفت) عنوان شاهسون به فارسی به معنی دوستدار شاه است. این عنوان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایل سون یا دوستدار مردم تغییر نام یافت. اسکندر بیگ ترکمان مورخ معروف عصر صفوی استعمال کلمه "شاهی سیون" را ضمن وقایع فتح عراق در دوره شاه اسماعیل اول و همچنین بیان وقایع زمان شاه طهماسب به کار بردهاست. اما اصطلاح سیاسی این شعار زمانی اهمیت پیدا کرد که به طرفداران شاه اسماعیل دوم اطلاق شد و این در حالی بود که بر سر جانشینی شاه طهماسب بین جانشینان او اختلاف افتاد و در این میان دختر طهماسب به نام پریخان خانم که سیاستمدار مقتدری بود به طرفداری از اسماعیل میرزا خود را شاهی سون اعلام نمود. امروزه شاهسونها علاوه بر مناطق گستردهای از کشور ایران در دیگر کشورهای همسایه از جمله جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، افغانستان و کشمیر نیز سکونت دارند. با وجود اسناد نسبتا فراوانی که راجع به تاریخ شاهسونها وجود دارد، منشا پیدایش شاهسونها و ایل شاهسون هنوز در پرده ابهام قرار دارد. گمان میرود ایل شاهسون مجموعهای از گروههای قبایلی باشند که حدودا بین قرن شانزدهم و هیجدهم به صورت اتحادیهای گردهم آمدند. در قرن حاضر درباره منشا پیدایش شاهسونها سه روایت متفاوت وجود دارد. از جمله این روایات از جانب سرجان ملکم است با این شرح که میگوید: "شاه عباس اول از همان آغاز سلطنت ناگزیر به مقابله با زیاده طلبی امیران بزرگ قبایل قزلباش برخاست. وی بدین منظور، برخی از سران قزلباش را به خاک هلاکت نشاند و برای مقابله با طغیان قبایل قزلباش قبیلهای تاسیس نمود و آن را شاهسون یعنی دوستدار شاه نامید و از همه مردان قبایل خواست تا به عنوان عضوی از این قبیله ثبت نام نمایند. شاه این قبیله را به عنوان فداییان و سرسپردگان خاندانش در نظر گرفت و با حمایت ویژهای که از این قبیله به عمل آورد، آن را از دیگران متمایز و بر جسته ساخت." ولادیمیر مینورسکی در مقالهای با عنوان "شاهسون" که در دایرهالمعارف اسلامی درج گردیدهاست، خاطر نشان میکند که اسناد و شواهد موجود روایت مالکم را تا حدی مغشوش ساختهاست زیرا منابع تاریخی عصر صفوی ما را به این حقیقت که شاه عباس اول قبیلهای را ایجاد نموده و آنرا شاهسون نامیده باشد رهنمون نمیسازد. روایت شاهسونها متفاوت با روایت مالکم است. اما در تضاد با آن نیست و تنها در جزئیات اختلاف وجود دارد. شاهسونها نیز مهاجرت اجدادشان را ار آناتولی تائید نمودهاند. روایت رسمی و مورد قبول افراد ایل که در نوشتههای مربوط به ایل شاهسون نیز منعکس گردیده، در قرن حاضر اولویت یافتهاست. به اعتقاد شاهسونها ایل شاهسون از سی و دو طایفه با موقعیتی برابر تشکیل شدهاست. شاهسونها مدعی هستند که آنان هیچ وقت تحت امر یک رئیس ارشد نبودهاند.. مطابق نظریههای رایج، شاهسونها در زمان صفویه در مغان به سر میبردهاند. اما در مورد بومی بودن و یا مهاجر بودن آنها به منطقه و در صورت پذیرش مهاجرت، بر سر زمان مهاجرت اختلاف دیدگاه وجود دارد. با توجه به روایات و سندیتهای تاریخی موجود، اتحادیه ایل شاهسون از چند طایفه شامل بومیان دشت مغان (احتمالا آلانها و تیره مهرگانیان آریایی نژاد " آینالیها = آئینهایها، مهرپرستان) و مهاجرینی مانند اعقاب طوایف افشار و طوایف شاملو )مهاجر از آناتولی) و برخی از قبایل قزلباش و غزهای ترک نژاد آسیای میانه، تشکیل یافته باشد که تحت یک اتحادیه سیاسی، نظامی و اجتماعی خاص با زبان رسمی ترکی ائیلیاتی برای افراد ایل، گرد هم آمدهاند و در سدههای ۱۶ تا ۱۸ میلادی نقش سیاسی و نظامی پر رنگی را در تاریخ منطقه و حتی ایران داشتهاند. در اواخر قرن شانزدهم میلادی پس از این که بیشتر تیرههای سنی و شیعه خود را از زیر سلطه ظالمانه امپراطوری عثمانی نجات بخشیده و به ایران پناهنده شدند، یون سور پاشا هم به منظور کسب اجازه در مورد آوردن قبیله اش به ایران به نزد شاه عباس آمده بود مورد موافقت شاه عباس قرار گرفت و شاه عباس به آنها آزادی انتخاب محل داد که این قبایل، دشت مغان (مرکز ایل شاهسون امروزی) را انتخاب کردند. شاه عباس به آنان نام شاهسون داد و از این مقطع ایل شاهسون با ورود طوایف آناتولیلایی گسترش مییابد. یون سور پاشا ابتدا دارای مذهب سنی بود ولی بعدها تغییر مذهب داده و به مذهب شیعه گرایید. پس از مرگ یون سور پاشا، شش فرزندش سرزمینی را که او تحت اختیار داشت بین خود تقسیم کردند. احتمالا یون سور پاشا را میتوان پیشگام و از سردودمانهای اصلی ایل شاهسون امروزی دانست.از این تاریخ طرفداران شاه عباس به عنوان شاهسون درمی آیند و بعدها به شعبات دیگری به شرح زیر تقسیم میشوند: الف) شاهسونهای آذربایجان ۱-شاهسونهای اردبیل (از مراتع ییلاقی بلندیهای ارسباران استفاده میکنند) ۲-شاهسونهای مشکینشهر (از مراتع ییلاقی بلندیهای مشکینشهر استفاده میکنند) ب) شاهسونهای خرقان، خمسه، استان مرکزی، قم و تهران ۱-ایل بزرگ شاهسون بغدادی (در زمان نادرشاه از مناطق شمالی عراق به خراسان کوچ داده شدند سپس به شیراز رفتند) ۲-ایل بزرگ شاهسون اینانلو (بخش اعظم آن از شیراز به استان مرکزی، قزوین و بخشهای شمالی اراک کوچانده شدند) شاهسونهای بغدادی از ایلات اطراف تهران، ساوه، زرند و قزوین بودهاند که ییلاقشان خلجستان و فراهان و قشلاقشان ساوه و زرند بودهاست و در اطراف قزوین به سی طایفه منقسم میشدند .... مذهب شاهسونهای بغدادی از زمان صفوی یا پیش از آن شیعه دوازده امامی بودهاست. شاهسونها در تغییر مذهب رسمی ایران به شیعه نقش مهمی داشتهاند. ایل شاهسون بغدادی یکی از اقوام بزرگ و تأثیرگذار ایرانی است. این ایل نقش و تاثیر سیاسی و اجتماعی بسیار مهمی در دورههای تاریخی ایران به ویژه دورههای؛ قراقویونلوها، آققویونلوها، صفوی، افشار، زند، قاجار و پهلوی داشتهاست. از آن جایی که در کتابهای تاریخ، درباره سرگذشت و تأثیر ایل شاهسون بغدادی، بسیار کم گفته شده یا اندک اشارهای شدهاست، مردم، حتی پژوهشگران شناخت جامعی از این قوم بزرگ و تاثیرگذار ایرانی ندارند، از سوی دیگر نسل جدید و امروزی ایل شاهسون بغدادی که سالهای زیادی است شهرنشینهای ساکن تهران، قم، ساوه، همدان، قزوین و دیگر نقاط ایران هستند از پیشینه خود آگاهی چندانی ندارند. گفتنی است به علت نوع زندگی و مهاجرتهای تاریخی ایل شاهسون بغدادی شماری از افراد این ایل اکنون در ترکیه، عراق و دیگر کشورهای همسایه زندگی میکنند. ایل شاهسون بغدادی از شاخههای اصلی و بزرگ ایل شاهسون و یکی از ایلهای بزرگ ایران است. این ایل از دو شعبه "لک" و "آرخلو" و بیست و نه طایفه و دویست و بیست تیره و چند صد زیرتیره تشکیل میشود. هسته نخستین ایل شاهسون بغدادی را نادرشاهافشار در سال ۴۶ـ ۱۱۴۵هجری قمری، هنگام نبرد با عثمانیان از نواحی مجاور کرکوک به خراسان کوچاند. علت معروف شدن ایل مزبور به "شاهسون بغدادی" هم از این رو بودهاست. طایفهها و تیرههای گوناگونی از این ایل در منطقههای مختلف ایران، عراق، ترکیه و سوریه پراکنده شدهاند. بدنه اصلی ایل بغدادی پس از انتقال به خراسان با وقوع قتل نادرشاه به نواحی فارس مهاجرت کرد و در اوایل حکومت قاجار در مناطق ساوه، قزوین، همدان و نواحی مجاور استقرار یافت و رشته کوه خرقان طی حکمی رسمی به عنوان محل یورت طایفههای آن تعیین شد. ساوه، تفرش، قم، همدان، ملایر، زنجان، قزوین، کرج، شهریار، ورامین، تهران و مناطقی از کردستان و کرمانشاهان از دوران ناصرالدینشاه تا کنون مناطق اسکان و استقرار این ایل بودهاست ایل شاهسون بغدادی که در حال حاضر به جز چند صد خانوار که زندگی عشایری دارند، بقیه در تهران، ساوه، قم، ورامین، شهریار، همدان، ملایر، زنجان، قزوین، کرج و سایر نقاط ایران اسکان پیدا کردهاند، از ۲۹ طایفه، ۲۲۰تیره، و صدها گوبک تشکیل میشوند. هسته اولیه ایشان در حمله نخست نادر به بغداد در سال ۱۱۴۵ هـ. ق. از نواحی مجاور کرکوک به خراسان کوچانیده شد، که پس از مرگ نادرشاه به شیراز رفت، و بعد از مرگ کریم خان زند به وسیله آقامحمدخان قاجار در حوزه ساوه و کوههای خرقان استقرار پیدا کرد. امور سیاسی ایل به دست رئیس، ایل بیگیان یا ایل بیگی، کدخدایان، و ریش سفیدان بودهاست. ریاست ایل، که گاهی مستقل و گاهی با حکومت زرند و ساوه بوده، همیشه توسط حکومت مرکزی به عنوان نانخانه به اشخاص مورد نظر حکومت وقت داده میشدهاست. اما ایل بیگیان یا ایل بیگی به عنوان پل ارتباطی با ایل و دستگاه حکومتی، فرمان خود را از شاه وقت دریافت می کردهاند. در زمان قاجاریه ایل شاهسون بغدادی دارای سه ایل بیگی (لک - آرخلو - کلوند) بودهاست. منصب ایل بیگی بیشتر موروثی بودهاست، اما موارد استثناء نیز ملاحظه میشود. کدخدایان نیز، که در راس طوایف بودهاند، غالبا منصب موروثی داشتهاند. اما در این موارد هم موارد استثناء کم نیست. ریش سفیدان در راس تیره و در میان "اوبه" که بیشتر یک واحد اقتصادی است تا سیاسی، وجود داشتهاند و مقامشان الزاما موروثی نبودهاست. عشایر بغدادی را دولت از سال ۱۳۰۷ شمسی به اسکان دائم و تخته قاپو فرا میخواند، اما تا سال ۱۳۱۵ طول میکشد تا قسمت اعظم ایل اسکان پیدا کنند. بعد از شهریور ۱۳۲۰ مجددا بسیاری از بغدادیها به ییلاق و قشلاق میپردازند، و محمدعلیخان صمصامی با دریافت حکم ریاست ایل از فرمانداری ساوه تا سال ۱۳۳۶ سعی خود را بر تشکل مجدد عشایر شاهسون بغدادی مصروف میدارد. اما اختلافات داخلی و درگیریهای خارجی با خوانین محلی، و تاثیرات ناشی از سقوط مصدق در ترکیب گروههای قدرت، و غیره موجب از کف رفتن ییلاقات متعلق به ایل و اسکان عشایر بغدادی میشود.
نظرات شما عزیزان: پيوندها
تبادل لینک
هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|